دانشگاه هنر
چکیده: (1249 مشاهده)
سنجشِ انطباقپذیریِ آراء استیون کتس در بابِ تجربهء عرفانی، در نسبتِ با تجربهء زیباییشناختیِ هنر اسلامی، موضوعی است که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است. کتس، به عنوانِ نمایندهء جریانِ ساختگرا در عرفانپژوهی، به دلیلِ تاکید بر زمینههای شکلگیریِ تجاربِ عرفانی و با تصریحِ بر تفاوتهای چنین تجاربی در سنتهای عرفانیِ متفاوت، نگاهی نسبتاً متمایز را از آنچه که در عرفانِ اسلامی مطرح شده است، بیان میدارد. هنر اسلامی نیز به عنوانِ جلوهای از تجربهء عرفانِ اسلامی، میتواند بسترِ مناسبی برای مقایسهِ این دو دیدگاه باشد. بنابراین در اینجا به این پرسش محوری میپردازیم که اگر از دریچهء نگاه ساختارگرایانی همچون استیون کتس و دیدگاهی که نسبت به تجربهء عرفانی ارائه میدهند، هنر اسلامی را مورد واکاوی قرار دهیم، تا چه حد تجاربِ زیباییشناسانهء هنر اسلامی با این دیدگاهِ زمینهمحور مطابقت دارد و اشتراکات و تمایزاتِ موجود در این حوزه چه خواهد بود؟ در این مقاله که با روشِ توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی صورت گرفته است، با اتّکا به تعریفِ مشخصی از هنر اسلامی یعنی تلقیِ عرفانی از آن و با مروری بر پیوندهای عرفان و هنر اسلامی و سپس تشریحِ دیدگاه کتس، این تجربهء زیباییشناسانه در نسبتِ با دیدگاهِ ساختگرایانه مقایسه شده است و نتایجِ حاصل از این بررسی نشان میدهد که از بسیاری جهات، نزدیکی و انطباقی عمیق بینِ دیدگاه کتس و آثار هنر اسلامی وجود دارد و نگاهِ زمینهمحور به تجاربِ زیباییشناسانهء هنر اسلامی، میتواند توجیهی بر تفاوتهای بنیادینِ این هنر با هنرِ سایرِ سنتهای عرفانی باشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان و هنر دریافت: 1402/1/28 | پذیرش: 1402/4/24 | انتشار: 1403/10/10