دانشکده حقوق دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
چکیده: (2170 مشاهده)
چکیده:جستار پیش رو با رویکردی تطبیقی به نقد روششناسی نیکلسون و چیتیک در تصوف (با تکیه برآثار مولوی و ابنعربی) میپردازد. هدف از بررسی روششناسی این عرفانپژوهان غربی نهتنها شناخت بهتر قواعد و معیارهای مطالعات دینی و بهویژه تصوف است بلکه با بررسی پیشنیه فکری و منشأ تکوین دیدگاه این دو پژوهشگر، مسیر کشف ظرایف اندیشه و تفاوت و امتیازهای آرای آنان را نیز هموار میکند. نوشتار حاضر به روش توصیفی-تحلیلی کوشیده تا خلأ وجود چنین رویکردی را تا حد امکان برطرف سازد. تحلیل روش این دو پژوهشگر حکایت از تفاوت منابع مطالعاتی و نتیجهگیریهای متفاوت از هم دارد. چیتیک با روشی تحلیلی- انتقادی نسبت به آرای نیکلسون، بر تحلیل درونمتنی آثار این عارفان تأکید میکند و درواقع فهم زوایای فکری اندیشمندانی مانند ابنعربی و مولوی را در گرو درک جهان-اندیشه آنان از میان آثارشان و بهرهبردن کامل از سخنان و صور خیالی آنها میداند اگرچه عدم توجه به برخی آثار نیکلسون و شاید تناقض آرای او، چیتیک را دچار قضاوتی نهچندان درست نموده است.
کلیدواژهها: روششناسی، نیکلسون، چیتیک، ابنعربی، مولوی، تاریخ تصوف
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1398/5/22 | پذیرش: 1398/7/30 | انتشار: 1400/5/31