پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده: (1841 مشاهده)
چکیده: یکی از بنیادیترین و حتی شاید بتوان گفت بنیادیترین نظریه در بین نظریههای فلسفی و عرفانی در سنتهای فکری شرقی و غربی، نظریه وحدت وجود است. در سنت فکری اسلامی نیز نخست ابنعربی و سپس ملاصدرا بهعنوان نقاط عطف تاریخی در عرفان و فلسفۀ اسلامی به این نظریه پرداخته و کمابیش نظام فکری خود را بر آن نهادهاند. پیدایش و رواج این تعبیر اصطلاحی حداقل در عرفان اسلامی جز بهمنظور تقریر دقیق و نهایی «توحید» که از اصول مسلم و ضروری دین مبین اسلام نبوده و نیست، اما عدم درک صحیح مخالفان از این نظریه ازسویی و ابهام و ایهام در شرح و تفسیر آن از جانب موافقان ازسویی و حساسیت فقیهان و متکلمان نسبت به اصل اصول دین و تحفظ بر توحید و اجتناب از اشکال مردود این نظریه، بحث از آن را به معرکۀ تمامنشدنی آرا مبدل ساخته بهطوریکه حیات و ممات عرفان اسلامی و به همانسان، مرزبندی بین اسلام و کفر و راستکیشی و ارتداد بیتردید به اصول و فروع آن، گره خورده است. مرزبندی بین سه نظریه یگانهانگاری، دوگانهانگاری و وحدت وجود، عامل تعیینکننده در فهم درست نظریه وحدت وجود است. در طول تاریخ سنتهای عرفانی، تحفظ بر اصل ارسطویی استحاله اجتماع نقیضین، فهم درست این نظریه را ناممکن ساخته و میراث گرانبهای عارفان جهان را در محاق برده است. منطق و تفکر فازی با طرد اصل تناقض به تفسیر کامل این نظریه نائل میشود، راه بدفهمی این نظریه را میبندد و راه پاسخ به مخالفان را هموار مینماید.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1398/5/13 | پذیرش: 1398/5/13 | انتشار: 1398/5/13