از رویکردهای اجتماعی و فکری رایج در تاریخ، عرفان و تصوف است که از زمان شکل گیری تا اوج و کمال با تغییراتی همراه بوده است. این رویکرد علیرغم تأثیر در مؤلفههای دیگر، از عوامل گوناگونی نیز تأثیر پذیرفته است و در ضمن این تعاملها بستری ایجاد شده است که سبب رواج یا کسادی مکتب تصوف شده است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانهای معتبر، سیمای مشایخ متصوفه عصر صفوی را با تأکید بر نظریه هژمونی آنتونیو گرامشی، مورد بررسی قرار داده است و نشان میدهد در این عصر مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ایدئولوژیکی، سیاسی و مذهبی بسیاری در حکم هژمونی و عامل قدرت عمل کردهاند و در رونق تصوف و ایجاد گروه هژمون نقش داشتهاند. به عقیده گرامشی، هژمونی بدون اجبار با تکیه بر اقناع و رضایت عمومی صورت میگیرد. نتیجه پژوهش نشان میدهد در عصر صفوی مسائلی چون فرهنگ رفتاری شیوخ، احترام قائل بودن برای دیگران و... در زمره هژمونی فرهنگی؛ داشتن شیخ ممتاز ، تبلیغ شاگردان و... در زمره هژمونی اجتماعی؛ قائل بودن کرامات برای شیوخ، تعلق طریقه به یک صوفی بزرگ، انطباق مشرب نویسنده با شیوخ و... در زمره هژمونی ایدئولوژی؛ موضع صاحبان قدرت و... ازجمله هژمونی سیاسی و جنبه تقدّس متصوفه از هژمونی مذهبی، تجارت و توانایی مالی مشایخ جزء هژمونی اقتصادی هستند که در اجتماع آن روزگار قوت گرفتهاند و سبب اقناع و هدایت اراده جمعی شده است. قابل تببین است هژمونی ایدئولوژی بیشتر از سایر هژمونیها در این عصر سبب قدرت مشایخ شده است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1402/5/9 | پذیرش: 1402/10/16