دوفصلنامه علمی پژوهشنامه عرفان، شماره سی و یکم،پاییز و زمستان 1403
برگشت به فهرست مقالات |
برگشت به فهرست نسخه ها
دانشگاه تهران
چکیده: (462 مشاهده)
یکی از مسائل مورد مناقشۀ فصوصالحکم، تفسیر ابنعربی از داستان عجل بنیاسرائیل است. تفاسیر عرفانی پیش و پس از او بیشتر تأویلی انفسی از عجل ارائه کرده و آن را نفس یا علاقهمندهای نفسانی دانستهاند، اما او با باور به تکوینی بودن احکام خداوند، معتقد است خلق جز حقّ را نمیپرستند و عبادت عِجل نیز درحقیقت عبادت حقّ است. در بررسی مدّعای ابنعربی در تفسیر آیات عجل، به سه پرسش باید پرداخت: (1)آیا تفسیر او از عجل را میتوان مصداق تفسیر به رأی دانست؟ (2) ابنعربی در همۀ آثارش بر تفسیر خود، از واقعۀ عجل در فصوصالحکم، پایبند است؟ و(3) آیا باور او به تکوینی بودن حکم خداوند مبنی بر نپرستیدن جز او، صحیح است؟ در پاسخ این سه پرسش باید گفت: (1) بسیاری از این دست ایدهها تفسیر نیست تا مصداق «تفسیر به رأی» باشد و ثانیاً تفسیر ما از «تفسیر به رأی» در بررّسی اینگونه ایدهها مهمّ است و از منظری دیگر میتوان گفت: که اساساً تفسیری نیست، که مبتنی بر رأی مفسّر نباشد. (2) ابنعربی کوششی نکرده تا کتابی در تفسیر آیات قرآن فراهم آورد؛ و آثار او تفسیری رسمی و منسجم از قرآن نیست. بلکه مواجهۀ او با آیات قرآن دو گونه است: گاه چونان مفسّران رسمی، تفسیری ظاهری و گاه تفسیری باطنی مبتنی بر نظریۀ وحدت وجود شخصی، ارائه میکند و در مسئلۀ عجل نیز چنین است. (3) باور او به تکوینی بودن احکام قرآن، به نگرش متصوّفه به قرآن بازمیگردد و چون قرآن را حقیقتی تکوینی در هستی میدانند، طبیعیست که همه یا حدّاقل برخی احکام قرآن را نیز تکوینی تلقی کنند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1402/5/2 | پذیرش: 1402/8/17