گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل ، ایران
چکیده: (1168 مشاهده)
«قرب» یکی از احوال عرفانی و عبارت از اطاعتی است که موجب تقرّبِ مطیع به مطاع میشود. نگارندگان در این جُستار، ضمن بررسی نوع تلقی ابنعربی و مولانا از احوال عرفانی «قُرب»، اندیشهها، باورها و تجارب مشترک و متفاوتِ این دو اندیشمند حوزه تصوف و عرفان اسلامی را در این باب بازنمودهاند. این مقاله با روش تطبیقی_تحلیلی، به شیوه رنه ولک (مکتب آمریکایی)، مبتنی بر تبیین وجوه اشتراک و اختلاف سامان یافته است. براساس یافتههای تحقیق، ابنعربی برآن است که اگر منظور از قرب، قرب مکانی یا زمانی نباشد، این نوع قرب، جزو مقامات است ولی اگر منظور از قرب، قرب بین دو ماده باشد در آن حالت، قرب، تابع احوال است. مولانا نیز در توصیف «قرب» عقیده دارد که قرب خداوند به انسان و جهان، ماورای چگونگی و مبرّا از ابعاد مکانی است و مهمتر از همه، ناکارآمدی عقل در بیان وقوع شهودی قرب است که برای سالک رخ میدهد. در نظر هر دو اندیشمند، قرب صفت بنده است که متصف به قرب حق میشود و این به دلیل فقر انسان و نیازش به غنی محض است. انسان به سبب مجلا بودن صفات الهی در همه حال به خداوند تقرّب میجوید. از نوآوریهای ابنعربی در تبیین «قرب» عرفانی، توجّه به قرب از خداست که مختص خلفا و رسولان بوده و نقش رسول در ابلاغ پیام، نقش نیابتی دارد؛ زیرا نبوّت در نظر شیخ اکبر، نعت و صفت الهی نیست که در محل ظهور قرار بگیرد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تصوف و عرفان دریافت: 1401/7/14 | پذیرش: 1401/10/4 | انتشار: 1403/2/11