دوفصلنامه علمی،شماره بیست ونهم، پاییز و زمستان1402
برگشت به فهرست مقالات |
برگشت به فهرست نسخه ها
دانشگاه گیلان
چکیده: (130 مشاهده)
هدف اصلی در این پژوهش مقایسۀ عقیدۀ إبنعربی و مولوی دربارۀ مسألۀ اختلاف ادیان باتوجه به فصل 66 کتاب فتوحات مکیه إبنعربی با عنوان «در معرفت سرّ شریعت، ظاهراً و باطناً، و در معرفت آن اسم الهی که شریعت را به وجود آوردهاست» و داستان «آن پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت» براساس رویکرد بینامتنیت بودهاست. بینامتنیت نه تنها در ساختار و پیرنگ داستانها بلکه در اندیشه و محتوای متون نیز میتواند وجود داشته باشد. ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) ریشهای سامی دارند؛ در طول تاریخ نیز با یکدیگر امتزاج داشتهاند. إبنعربی و مولوی نیز معاصر یکدیگرند و احتمال تأثیرپذیری مولوی از إبنعربی قابل تأمل است، بنابراین وجود رابطۀ بینامتنیت در این متون، در سطح اندیشه و محتوا امکانپذیر است. برای نیل به این منظور روایت إبنعربی برای تبیین مسألۀ اختلاف ادیان با روایت مولوی برای بیان همین مضمون مقایسه شد. براساس این پژوهش میتوان گفت إبنعربی و مولوی در مسألۀ اختلاف ادیان با هم، همعقیده هستند. هر دو معتقدند ادیان در اصل و اساس یکی هستند و اختلافی ندارند و اگر اختلافی در ادیان به چشم میخورد تنها در صورت و ظاهر امر است. آنها اختلاف ادیان و تفرقهافکنی در میان امّت را نتیجۀ ظلم افراد منفعتطلب میدانند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
ادبیات فارسی دریافت: 1400/10/21 | پذیرش: 1401/7/16