دوفصلنامه علمی،شماره بیست ونهم، پاییز و زمستان1402
برگشت به فهرست مقالات |
برگشت به فهرست نسخه ها
دانشگاه آزاد اسلامی ,واحد دورود
چکیده: (181 مشاهده)
درپژوهش های مرتبط با برخی شخصیتهای عرفانی، گرفتار ابهام می شویم؛ ازجمله این شخصیت ها بایزید و عطار است؛ تاریخ های مختلف وفات بایزید پژوهشگر راباابهام روبرو می کند . درباره عطار آثار متعدد منتسب به او مسبب سردرگمیست. بقایای جمعیت اهل حق که یک نحله عرفانی هستند،اعتقادی موسوم به دونادون دارند؛ دونادون آنست که انوار الهی در یک عارف تجلی می کتد وپس از وفات او تا 1001 بار در افراد دیگر تجلی می کند تا آن فرد به کمال برسد.
آیاتاریخ های وفات متعدد منتسب به بایزید، می تواند در ارتباط با این تجلی انوار باشد؟
اگر بپذیریم قدیم ترین منبع که به تاریخ وفات بایزید اشاره کرده است، به دلیل تقدم زمانی، معتبرترین سند است و قطعا درست است، با تناقضهایی مواجه می شویم.
منابع مختلف، به بایزید اکبر و اصغر اشارات متعدد دارند؛ .با توجه به این اشارات، این تاریخ قطعی را متعلق به بایزید اکبر بدانیم یا بایزید اصغر؟
در این مقاله به تاریخ های وفات بایزید اشاره می کنیم و به اشارات تاریخی در مورد بایزد اکبر و اصغر می پردازیم و سپس تناقض و تنافی های مربوط به هر تاریخ را بررسی می کنیم. در متون عرفانی و تاریخی،از تعدد بایزیدها سخن به میان آمده است. هر یک از محققین از یکی از این تاریخ ها دفاع می کند؛ اشکالات پدیرفتن فرضیه هر یک از محققین را از نظر خواهیم گذراند و در پایان به نظریه تجلی انوار اشاره خواهیم کرد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1400/6/26 | پذیرش: 1400/11/9