بهار و تابستان 1404                   برگشت به فهرست مقالات | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده:   (192 مشاهده)
استعارۀ مفهومی یکی از اصطلاحات جدید در حوزۀ زبان­شناسی شناختی است که از آن  برای تحلیل متون استفاده می­شود. برای اولین بار لیکاف و جانسون در سال 1980 این نظریه را بنیان نهادند. بر اساس این نظریه، بر خلاف سنت ادبی، از استعاره صرفاً برای زینت کلام استفاده نمی­شود، بلکه فرایندی ادراکی‌است که به فهمیدن یک حوزه مفهومی به وسیله حوزه مفهومی دیگر اشاره دارد. یکی از این حوزه­های مفهومی، ماهیت وجودی «انسان» است که از اساسی­ترین مباحث متون عرفانی، به ویژه اشعار بیدل است. بررسی اشعار بیدل به شیوۀ توصیفی- تحلیلی با هدف دریافت ایده او درباره ماهیت وجودی انسان، نشان می‌دهد که بیدل برای تبیین ابعاد مختلف انسان به عنوان حوزه­های مفهومی مقصد، از مبدأهایی عینی نظیر سایه، شرر، حباب، شبنم، نقش پا، آبله، ابرو، گل، برگ گل، بوی گل، طاووس، بسمل، کشتی، مینا، سنگ قیمتی، نگین، ناله، نور، موج، مشتی غبار، مشتی خون، اسپند، شمع، تیر، حباب، ذره، خاشاک، صفحۀ آتش­زده، محیط، بادام، نهال، آینه و قطره استفاده کرده‌است.
شماره‌ی مقاله: 18
     
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: عرفان
دریافت: 1402/10/13 | پذیرش: 1402/12/9

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.