بهار و تابستان 1404                   برگشت به فهرست مقالات | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


دانشجوی دکترای تخصصی زبان وادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی زنجان
چکیده:   (126 مشاهده)
«محبّت» در نزد اکثر متصوفه از احوال عرفانی است، امّا ابن‌عربی آن را در زمره مقامات می‌داند. در این پژوهش برآنیم تا به روش توصیفی ـ تحلیلی، با روش گردآوری مستندات کتابخانه‌ای به این سؤالات مهم پاسخ دهیم که محبّت در دیدگاه ابن‌عربی و عزّالدین کاشانی چگونه است؟ نوآوری هر یک از  این دو اندیشه‌ورز صوفیّه در باب محبّت چیست؟ براساس یافته‌های تحقیق، ابن عربی و کاشانی غیرت را از لوازم محبّت می‌دانند که مهم‌ترین خصوصیت آن مطالبه استتار و حجاب از اغیار است. آن‌ها در تلقی محبّت دو سویۀ انسان و خداوند برآنند که وقوف به محبّت الهی در گرو نظرِ ربوبیت و بسته به ظرفیت وجودی محبّان است. هر دو اندیشمند به اتّحاد عرفانی با فنای محب در محبوب توجّه ویژه دارند؛ ولی کاشانی معتقد  است که برای نیل به این مرحله محب باید تمامی تعلقات را از خود زائل کند. ابن عربی با ردّ این نظر توجّه به محبّت غیر از محبوب حقیقی را محبّت در اشکال گوناگون صفات حق می‌داند که در سلوک عرفانی امری بایسته است؛ اگر محب با تمام ذات انسانی خود در برابر مرتبه الوهیّت قرار بگیرد، اتحاد محقق می‌شود. توجّه به مقوله «شوق و اشتیاق» و ارتباط مستقیم آن با محبّت و نوع تلقی هر دو اندیشمند از آن نیز دارای وجوه اشتراک و افتراق و نوآوری است.
شماره‌ی مقاله: 13
     
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: عرفان
دریافت: 1402/4/4 | پذیرش: 1402/5/25

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.