دانشگاه کرمان
چکیده: (2479 مشاهده)
: این مقاله اندیشۀ مولوی را از منظر معرفتشناسی مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد. نویسندگان این مقاله بین دو مفهوم عقل در تاریخ اندیشۀ بشر تمایز قائل میشوند: عقل انتقادی و عقل استعلایی، و استدلال میکنند که عقل بهعنوان آموزۀ محوری در اندیشۀ مولوی نیز در این دو مفهوم متفاوت بهکار رفته است. منظور از عقل انتقادی، دفاع از عقلگرایی دربرابر مرجعیتگرایی و منظور از عقل استعلایی دفاع از عقلگرایی دربرابر تجربهگرایی است که درای دو شکل عرفانی و فلسفی است. محور اصلی پژوهش حاضر، با توجه به اینکه اساسیترین پرسش پیش روی بشریت در همۀ حوزههای معرفت این پرسش بوده و هست که نقش عقل در کشف حقیقت چیست، ما در پی آن خواهیم بود که بدانیم پاسخ مولوی به پرسش مزبور چیست و با پاسخهایی که دیگر اندیشمندان به این پرسش دادهاند چه تفاوتی دارد. هدف اصلی در این پژوهش این است که به روش تحلیل کیفی با تفکر در اشعار مولوی نشان داده شود که در مباحثۀ عقلگرایی دربرابر مرجعیتگرایی، مولوی از مرجعیتگرایی دفاع نموده اما جهتگیری کلی او دفاع از عقلگرایی است و از این نظر مولوی را باید از مهمترین مدافعان عقلگرایی انتقادی در تاریخ اندیشه دانست و در مباحثۀ عقلگرایی دربرابر تجربهگرایی، مولوی را باید از مهمترین مدافعان عقلگرایی استعلایی در تاریخ اندیشه بهحساب آورد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1398/5/13 | پذیرش: 1398/5/13 | انتشار: 1398/5/13