دانشگاه زنجان
چکیده: (1134 مشاهده)
مثنوی قالب اصلی داستانگویی در ادبیات منظوم فارسی شمرده شدهاست و معمولاً از توانش قالبهای دیگر شعری مانند غزل و رباعی غفلت شدهاست. با بررسی رباعیات شعرایی مانند سنایی، عطار، مولانا... در مییابیم که در حدود 10% رباعیات خود (عطار 302 و مولانا 203 رباعی- قصه) به داستانپردازی پرداختهاند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی گونههای مختلف قصه در رباعیهای روایی این شعرای عرفانی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم اگرچه در بردانده قصههای حِکمی، طبیعی و... هستند، اما بیشترین حجم روایتهای این رباعیات به بازنمایی تجربهها و شهودهای عرفانی مربوط میشود. با توجه به وحدت و گذرایی این تجارب و ساختار منسجم و کوتاه رباعی، وحدت فرم و محتوا در رباعی- قصهها به حداکثر میرسد و یکی از دلایل توجه صوفیه به رباعی، مناسبت فرم رباعی و محتوای روایتهای شهودی است. روایتها با توجه به بیان آنها از زبان عارف تجربهگر و حاضر در صحنه، بیشتر از شیوه اول شخص بهره میگیرد؛ هرچند تعداد قابلتوجهی از آن قصهها به شیوه دوم شخص روایت میشود که در قصههای سنتی فارسی منحصربهفرد است. با وجود اختصار گاه در این روایتها با تغییر زاویه دید (التفات) و حتی داستانهای درونهای مواجهیم.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1397/9/5 | پذیرش: 1397/12/5 | انتشار: 1399/7/10