بررسی دقیق و عمیقِ آثار برخی حکما و عرفای ایرانی اشتراکاتِ معنادارِ آنها را نشان می دهد که این موضوع حاکی از پیوستگی روش آنها است. مولانا شاعری است که بنا بر گواهی تذکره ها و آثار خود وی، از حکما و عرفای پیش از خود تأثیر پذیرفته است. از سوی دیگر شیخ شهاب الدین سهروردی مشهور به شیخ اشراق، حکیمی است که با نگاه خاص فلسفی- عرفانی هم بر فلاسفه و هم بر آرای عرفانی پس از خود تأثیری جدّی داشته است. نگاهی گذرا به تألیفات سهروردی این ظن را تقویت می کند که مولانا در سرایش مثنوی به آنها نیز نظری داشته است. آثار عرفانی زبانی ویژه دارند که حاملِ تجربیات عرفانی و نکاتِ تعلیمی است. یکی از ساحات مهم در طرزِ بیانِ عرفا و فلاسفه بهره گیری از تمثیل و حکایت است. آثار فارسی سهروردی که در آن زبانِ شیخ به زبان آثار عرفانی نزدیک شده، سرشار از تمثیل ها و حکایات است. نگاهی گذرا به آثار فارسی سهروردی خواننده آشنا با مثنوی را به مشابهت هایی معنادار میانِ تمثیل ها و حکایات این آثار رهنمون می کند. در این تحقیق در پی آن هستیم که ساختار و محتوای این تمثیل ها را به صورت تطبیقی و با شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی کنیم.