عرفان در مفهوم حقیقی آن، بدان جهت که از سنخ سلوک و پیمودن است، غایتمند بوده و نیل به هدفی متعالی را مدّ نظر دارد. در اندیشۀ عرفانهای توحیدباور و خدامحور، انسان حلقه فرجامین زنجیرۀ هستی نیست، بلکه این زنجیره پس از او سیر تکاملی دارد و در اوج کمال به ذات باریتعالی ختم میشود. براین پایه، عرفانهای مبتنیبر ادیان یک فصل مشترک غایی دارند که عبارت از رهایی از بند وابستگیهای مادی، شناخت خدا و وصول به حقیقت است. اما در سازمان اندیشه و سلوک عرفانهای کهن بشری که مبنای توحیدی ندارند، غایت نیز الهی ـ توحیدی نیست و طریق سلوک به خدا منتهی نمیشود؛ افزون بر این، جنبۀ باطنگرایانه و و تلاش برای رهایی از قید مادیات، آنگونه که در عرفانهایی کهن بشری وجود دارد، در تعالیم و سلوک آنها دیده نمیشود. عرفانهای جدید به جهت اتکا بر عقلانیت سکولار و سازماندهی براساس مقتضیات دنیای مدرنِ مادیگرا، حرکت به سمت تعالی معنوی و کمال حقیقی را مد نظر قرار نمیدهند. بلکه، اگر حرکتی هم باشد از سنخ حرکت دوری و چرخشی است که در عمل به درجا زدن منجر میشود. برخی نیز کاملا ایستا بوده و غایت ویژهای ندارند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |