دوره 12، شماره 23 - ( شماره بیست و سوم، پاییز و زمستان1399 1399 )                   جلد 12 شماره 23 صفحات 216-193 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


دانشگاه کردستان
چکیده:   (1262 مشاهده)
مهمترین عاملِ شکل­گیری فلسفه و گرایش انسان به تفکّر و اندیشیدن، مرگ است. اگر مرگ نبود، انسان هیچ­گاه به «بودن» و «فلسفۀ هستیِ خویش» نمی­اندیشید؛ از این رو اساس جهان­بینی هر انسانی در چگونگی نگرشِ او به مرگ خلاصه می­شود. شاعرانِ عارف در کنار دیدگاه الهیاتی و عرفانی که به مسألۀ مرگ داشته­اند و فلسفۀ وجودی مرگ را با رویکرد عرفانی تبیین کرده‌اند، از منظر روان­شناسی و اجتماعی نیز به موضوعِ مرگ و مرگ­اندیشی نگریسته­اند و به عوامل ترسِ انسان از مرگ و حالاتِ روانی که از مرگ­اندیشی به فرد دست می­دهد و نیز تأثیر وضعیّتِ اجتماعی افراد در روی­آوردن به مرگ­اندیشی اشاره کرده­اند. در شعرِ این شاعران، مرگ یکی از ارکان مهّم به شمار می­رود که مضامین و مفاهیم اصلی جهان‌بینیِ آنان با مرگ و مرگ­اندیشی ارتباط نزدیک و انکارناپذیری دارند. مفاهیمی چون «عزلت­ گزینی»، «دنیا­­ستیزی»، «اغتنام فرصت»، «ناپایداری دنیا»، «زود­گذری عمر» و «نصیحت و تعالیمِ اخلاقی» همگی در پیوند با مسألۀ مرگ معنادار می‌شوند.
 
واژه‌های کلیدی: مرگ، زندگی، رستاخیز، عرفان، شعر فارسی
متن کامل [PDF 474 kb]   (931 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: ادبیات فارسی
دریافت: 1397/8/3 | پذیرش: 1398/9/13 | انتشار: 1399/7/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.