چکیده: (2496 مشاهده)
چکیده: هرچند نمیتوان بررسی تاریخی دقیقی درباره خاستگاه تصوف خراسانی و تشخص آن در قرون اولیه دربرابر طریقتها و مکاتب عرفانی عراق و شام صورت داد ولی میتوان استقلال این مکتب را چه قبل و چه بعد از ابنعربی به رسمیت شناخت، تأثیر و تأثرات آن را در مواجهه با مکتب ابنعربی و شارحانش بررسی نمود، عرفان نظری آن را بیشتر شناخت و با عرفان نظری محییالدینی مقایسه کرد. اوج مخالفتهای صوفیه را با وحدت وجود، میتوان در عرفای خراسانی یافت؛ تا آنجا که دربرابر آن، نظریه «وحدت شهود» را مطرح کردند. بهرغم این مخالفتها، گرایش تدریجی عرفای خراسانی به ابنعربی نیز موضوع بسیار مهمی است.
با در کنار هم گذاشتن حقایقی از این دست، میتوان نظام فکری کاملاً متفاوتی برای صوفیانِ رسمیِ دارای سلسله در نظامهای سنتیِ خانقاهی ترسیم کرد، دربرابر عرفان نظری ابنعربی و شارحانش. پیدایش نظریه «وحدت شهود» دربرابر وحدت وجود، تنها با بررسی اینگونه از تفاوتها قابل توجیه خواهد بود. انگیزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مواردی از این دست، دربرابر تفاوتهای چشمگیر نظری رنگ میبازند و درنتیجه، بر عمق مخالفتهای ابتدایی عرفای مکتب خراسان در این باب افزوده میشود.
کلیدواژهها: عرفان خراسان، مکتب ابنعربی، وحدت وجود، وحدت شهود
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1397/7/2 | پذیرش: 1397/7/2 | انتشار: 1397/7/2