اخلاق، مهمترین حوزهی تعلیم و تربیت صوفیه است. اصول اخلاقی در متون صوفیه، گسترشیافتهی اصول اخلاقی در اسلام است. همانطور که هدف نهایی تمام ادیان، بهویژه اسلام، پرورش اخلاق و روح در جامعهی بشری بوده است، مقصد عرفان و تصوف نیز رسیدن به این نقطهی متعالی است. اصول اخلاقی متصوفه در چهار سطح یا رابطه، قابل بررسی است: ارتباط با خالق، ارتباط با خود، ارتباط با خلق، ارتباط با سایر مخلوقات. در این نوشتار به بررسی یکی از این سطوح ارتباطی، یعنی اصول اخلاقی صوفیه در ارتباط با خلق (مردم) میپردازیم. این مقصود را در اقوال و آثار فارسی عارفان بزرگی چون: بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر، امام محمد غزالی و عینالقضات همدانی پی گرفتهایم. یافتههای پژوهش، نشانگر آن است که صوفیه، عموم مردم را به اصول اخلاقی همچون صدق، سخا، رفق، مدارا و مهرورزی نسبت به همگان ترغیب میکردهاند و پیروی از این اصول را بهعنوان سلوک عوام برمیشمردهاند. عرفان اسلامی در این اصول اخلاقی با دو جریان فتوت و ملامتیه، پیوندی تام و تمام دارد و کوشیده است تا از طریق این اصول به اصلاح امور اخلاقی، کاهش تنشها و دشمنیها میان مردم و ایجاد صلح و آرامش عمومی در جامعه کمک نماید.