رضا رفیعی راد، بهمن نامور مطلق،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده: اسطوره در نظریه تکاسطوره کمبل، بعد از طی سه مرحله مناسک گذار «جدایی»، «تشرّف» و «بازگشت»، پس از تحول آگاهی، از مرزهای دوگانگی فراتر رفته و به وحدت میرسد. عارف نیز، در منظر ملاصدرا، طی چهار مرحله سفر، از کثرت به وحدت رسیده و پس از مراجعت، با تکیه بر نبوّت تشریعی به استمداد از خلق میپردازد. پرسش این است که در تطبیق این دو نوع سفر یعنی سفر اسطوره در نظریه تکاسطوره و سفر چهارگانه عارف در اسفار، چه شباهتها و تفاوتهایی میتوان یافت؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی نشان میدهد که مراحل مناسک گذار اسطوره، قابل انطباق با چهار سفر عارف میباشد، بهنحویکه مراحل مختلف جدایی در اسطوره با سفر اول، مرحله تشرّف با سفر دوم، ناظر بر اتحاد با خدا و ولایت تامه و مرحله بازگشت نیز با دو سفر سوم و چهارم، قابل انطباق است. همانگونه که عارف در سفر سوم به مقام فرق بعد از جمع و در سفر چهارم به نبوت تشریعی رسیده و در میان خلق باز میگردد، اسطوره نیز، به ارباب جهان تبدیل گشته و به یاران خود برکت و فضل نازل میکند.