پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده: (1490 مشاهده)
رابطۀ انسان با حق و دامنۀ معرفت او نسبت به خداوند همواره ذهن عرفانپژوهان را به خود معطوف داشته است و از این رهگذر گونههای مختلف رویکرد به حوزۀ معرفتشناختی و میزان دامنۀ احاطه و شناخت انسان نسبت به خداوند وجود دارد. بیتردید رویکرد سنایی به رابطۀ انسان و حق، از این جهت که مشربی متشرّعانه و عارفانه دارد حائز اهمیت است؛ چراکه او پیوندی عمیق بین مبادی دین و عرفان ایجاد کرده است. او برای رسیدن به این جایگاه، ابزار و سازوکاری را معرفی میکند که بر سه پایۀ عقل (برهان)، عشق (عرفان) و نَقل (قرآن) استوار است. به باور او همسویی و وحدت این سه ابزار معرفتی، راه شناخت حق را بر بنده هموار میسازد. او عقل (برهان) را نخستین ابزار لازم در این راه میداند. امّا عقل ممدوح سنایی به دلیل محدودیتهای ذاتی از کارکرد لازم برخوردار نیست و بواسطۀ عدماحاطه بر ذات حق ناقص و سترون است؛ لذا سنایی در حوزۀ معرفت حق عشق (عرفان) را ارجح میداند. کارکرد عشق در ساحت معرفتشناختی او، فراهمساختن بستر و زمینه برای درک بالاتر و اعتلای مرتبۀ معرفتی سالک است. سومین ابزار معرفتی او قرآن است که تمسّک بدان را برای رسیدن به یقین قلبی و ایمان لازم میبیند؛ امّا برای درک معنای حقیقی و باطنی آن، قلب انسان باید عاری از هواجس و خواهشهای نفسانی باشد. ازنظر سنایی دستآویزی به عرفان و شهود باطنی، زمینهساز سالک برای رسیدن بدین مرتبۀ وجودی است. در این پژوهش با روش تحلیلی – توصیفی مثلث معرفتی سنایی که بر این سه رکن استوار است، بررسی شده و به این نتیجه رسیده است که او این سه ایزار را مهمترین و کارآمدترین عوامل در شناخت حق میداند و به همسویی و همجهتی آنها برای رسیدن به یقینی باطنی و معرفتی حقیقی باور دارد.
واژههای کلیدی: سنایی،
معرفت،
عقل،
عشق،
قرآن
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
ادبیات فارسی دریافت: 1397/8/2 | پذیرش: 1397/9/30 | انتشار: 1399/2/10