در این نوشتار، استعارههای حواس خمس در معارف بهاءولد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. استعارههای حواس خمس، به عینیسازی حقایق غیبی و معرفت عقلی میپردازند. این استعارهها، از کمیّت و کیفیّت قابل ملاحظهای در معارف برخوردارند. استعارۀ مرکزی متن عبارت است از: «درک حقایق غیبی و ادراک معرفت عقلی، درک عینیات با حواس خمس است». حواس خمس و ادراکات ناشی از آنها در اثر بهاءولد، ویژگی معرفتبخش دارند. توجه ویژۀ بهاء به مباحث روانشناسی یا علمالنفس همچون حکمای مسلمان از جمله فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق، این نظام استعاری ویژه را شکل داده است. او در خلال تجارب عرفانی به سه زنجیرۀ حس، نفس و عقل اشاره میکند، که در نهایت به یک معرفت عقلی منتج میشود. بهاء از این طریق پیوندی آشتیگونه میان حکمت اسلامی و عرفان برقرار کرده است. در این نوشتار فرآیند ادراک حقیقت و معرفت از راه حواس خمس، در قالبِ دو سیر صعودی (صعود حواس خمس برای ادراک معرفت) و نزولی (نزول معرفت در حواس خمس) مطرح شده است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |