دوره 9، شماره 18 - ( 7-1397 )                   جلد 9 شماره 18 صفحات 71-51 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML Print


چکیده:   (2427 مشاهده)
چکیده: عرفان اسلامی برخلاف دیگر شاخه­های علوم اسلامی، تنها درمیان قشر اندیشمند و عالم باقی نماند و با مخاطب قرار دادن عموم مردم، جریانی باعنوان تصوف را در جامعۀ اسلامی ایجاد کرد. بحث بر سر شرعی بودن یا نبودن عرفان اسلامی، عالمان متشرع را در دو گروه مخالفان و موافقان عرفان نظری قرار داد. در دورۀ صفوی اندیشه­های ضد تصوف در آثار عالمان متشرع و فقیهان، بیشتر نمایان می­شد که با انگیزه­های مذهبی و  روشن­گری پیوند داشت. درحالی­که گروهی مانند محمدطاهر قمی و میرلوحی از اساس با اندیشه­های عرفا مخالف بودند، عالمانی چون ملا محسن فیض­ کاشانی و ملاصدرا با تمایز نهادن میان اندیشه­های عرفان نظری و عملکرد صوفیان بازاری و عوام به دنبال استفاده از نظریه­های عرفانی در تفسیر متون دینی بودند. علامه محمدباقر مجلسی دیدگاه و موضعی میان دو گروه عالمان پیش‌‌گفته اتخاذ نمود. وی با تمایز نهادن میان اندیشه­های عرفان نظری و مناسک صوفیان عوام، رسوم و اعتقادات گروه دوم را مطلقاً باطل و غیرشرعی و عقلی اعلام کرد؛ ازسوی­دیگر، در برخورد با بزرگان عرفان و اندیشه­های آنان، اصل تفسیر عرفانی برمبنای مکتب امامان شیعه(ع) را پذیرفت. تقسیم جریان تصوف به شیعه و اهل‌سنت و تبیین آموزه­های پذیرفته شده مشترک میان تشیع و تصوف، دو محور اصلی بومی­کردن عرفان نظری توسط علامه مجلسی است.
متن کامل [PDF 525 kb]   (4096 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: عرفان
دریافت: 1397/7/2 | پذیرش: 1397/7/2 | انتشار: 1397/7/2

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.