دوره 13، شماره 26 - ( دوفصلنامه علمی،شماره بیست و ششم،سال 13، بهار و تابستان 1401 1401 )                   جلد 13 شماره 26 صفحات 24-1 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


دانشگاه طباطبایی
چکیده:   (1564 مشاهده)
چکیده: نظریه استعاره‌های شناختی یا مفهومی اولینبار توسط  لیکاف و جانسون مطرح شد. طبق نظر ایشان، استعاره‌ دیگر تنها عنصری بلاغی و مختص زبان شعر نبود، بلکه زیربنای تفکر انسان، استعاری است. ابتدا استعاره‌های شناختی در زبان روزمره  بررسی شد، اما با توجه به انتزاعی بودن زبان عرفان، آرام جای خود را در مطالعات عرفانی باز کرد. در مثنوی بررسی شناختی مفاهیم انتزاعی جایگاه ویژه‌ای دارد. یکی از این مفاهیم خیال است. این پژوهش به دنبال بررسی شناختی عنصر خیال در مثنوی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. بررسی عنصر خیال در قالب شناختی در مثنوی نشان می‌دهد که وی به منظور ملموس کردن این مفهوم انتزاعی، قلمروهای مبدأ حسی یا عینی را برای آن انتخاب کرده است. از بین استعاره‌هایی که مولانا با محوریت خیال در مثنوی به‌کار برده است، «خیال مظروف است» و «خیال حیات‌مند است» بیشترین بسامد را دارند و پس از آن «خیال تصویر/ عکس است» و «خیال دام است» در مرتبه بعد قرار می‌گیرند که منعکس‌کننده نگاه مولانا به خیال می‌باشند. نتایج تحقیق نشان می‌دهند که در مثنوی، به مظروف بودن خیال بیش از ظرف بودن آن توجه شده است.. ازطرف دیگر، در تفکر مولانا، هرچه جز «خداوند واحد حی ودود» خیال است.
کلیدواژه‌ها: استعاره شناختی، عرفان، مولانا، مثنوی، خیال
 
متن کامل [PDF 488 kb]   (214 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: ادیان و عرفان
دریافت: 1401/4/13 | پذیرش: 1401/4/10 | انتشار: 1401/4/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.