دانشگاه شهید بهشتی
چکیده: (1413 مشاهده)
عارفان به گونه ای به علیت معتقدند. به رغم نبودِ تمایز در وجود حقیقی، اگر آن را با غیر (ظهورات) بسنجیم، میتوان نوعی ثانویت و توقف در بهره مندی از آن یک وجود را به ممکنات نسبت داد؛ اما آیا این، علیت در وجود است؟ در عرفان، پس از استناد موجودیتِ حق به ممکنات، به نحوِ بالعرض و بالمجاز، نوعی تقرر و نفس الامر برای آنها در نظر گرفته میشود که نوعی غیریت نفس الامری میان نِسَب و اضافات نسبت به وجود حق را ایجاب می کند که البته به همان موطن و وجود، توطن و موجودیت دارد. اگر منظور از وجود در پرسش فوق، وجود مجازی یا ظهوری باشد باید گفت وجود ظهوریِ ممکنات، رابط یا شأن وجود حقیقی حقتعالی است. از این رو نوعی وابستگی از ناحیه وجود ممکنات نسبت به وجود حق برقرار خواهد بود. بدین سان میتوان گفت روح اندیشه علیت که به معنای نوعی وابستگی و توقف خلق به حق است، در عرفان مورد پذیرش صریح قرار گرفته است؛ اما این اندیشه ترقیق گشته و بینونت وجودی حق و خلق نفی شده و با تدقیق، وجود و ذات من حیث الذات از علیت مبرا دانسته شده است تا وابستگی ماسوا نسبت به حق، در حد اعلا تصدیق شود و اِسناد علیت به حق، موجب تعین در ذات حق نگردد. عینیت حقیقت علت و معلول در عین پذیرش غیریت آن دو، از جمله مواردی است که عرفان بر آن تأکید دارد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عرفان دریافت: 1398/1/8 | پذیرش: 1398/3/8 | انتشار: 1399/7/10